English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9491 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
noise level U میزان خش
noise level U سطح پارازیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
what noise is that? U این چه صدایی است
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise U نوفه
noise U انتشار دادن
noise U سر و صدا
noise U اوا
noise U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise U منبع تغذیه
noise U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise U سر و صدا
noise U سروصدا
noise U نویز
noise U پارازیت
noise U عامل مخل
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise U طنین
noise U صدا
noise U شلوغ
noise U سر وصدا
noise U قیل وقال
noise U صدا راه انداختن پارازیت
noise U همهمه
noise U خش
noise U اختلال
noise U شایعه و تهمت
to make a noise U صدا کردن
to make a noise U شلوق کردن
to make a noise U پهن شدن
he makes most noise U میکند
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
to make a noise U منتشر شدن
they make much noise U خیلی صدا می کنند
noise limiter U همهمه کاه
humming noise U اغتشاش صوتی
i am unused to that noise U من به ان صدا اشنا نیستم
impluse noise U نویز ضربه جریان
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
induced noise U پارازیت القاء شده
induced noise U نویزجریان قوی
input noise U پارازیت ورودی
input noise U پارازیت اولیه
grid noise U پارازیت شبکه
galactic noise U تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
background noise U پارازیت
background noise U اصوات مزاحم
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise U صدای پس زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
picture noise U پارازیت روی تمام صفحه نمایش
The noise kept me awake . U سروصدا نگذاشت بخوابم
The noise died down. U سروصدا ها خوابید
big noise U آدم مهمدریکارگان
grid noise U نویز شبکه
ambient noise U صدای اطراف
ambient noise U نوعی صدای زیرابی
white noise U نویز سفید
white noise U نوفه سفید
background noise U همهمه
quantization noise U اختلال تدریج
to make noise U سر و صدا کردن
noise suppression U جلوگیری ازپارازیت
noise filter U صافی همهمه
noise generator U خش زا
noise immunity U مصونیت از اختلال
noise pollution U نوف الایی
line noise U اختلال
line noise U پارازیت خط
noise suppression U پارازیت گیری
noise potential U پتانسیل نویز
schottky noise U همهمه شوتکی
noise suppressor U صدا خفه کن
intensity of noise U شدت پارازیت
magnetic noise U نویز مغناطیسی
noise transmitter U فرستنده پارازیت
make a noise U سر و صدا کردن
make a noise U شلوغ کردن
noise margin U تفاوت خش
noise pollution U الودگی صدا
they make much noise U زیاد شلوق می کنند
shot noise U اثر ساچمهای
noise silencer U خاموشگر همهمه
magnetic fluctuation noise U اثر برکهاوزن
Dont make so much noise. U اینقدر سروصدانکن
The noise distracts my attention . U سروصد ا حواسم را پرت می کند
singal to noise ratio U نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio U نسبت پیام به همهمه
input noise voltage U ولتاژ پارازیت اولیه
to make a noise in the world U مشهور شدن
He is a bih shot ( noise ) in this town . U جزو کله گنده های شهر است
His invevtion made a noise in the world. U اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
noise reducing antenna system U انتن ضد همهمه
I hear a strange noise ( voice , sound ) . U صدای غریبی به گوشم می رسد
level U ترازسازی
level best U خیلی عالی
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
level best U خیلی خوب
level best U بسیارعالی
level with each other U در یک تراز
level out U برابر کردن
level out U یکنواخت کردن
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
he did his level best U کوتاهی نکرد
level with each other U برابر
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level U ترازکردن
level U همسطح
level U سطح ارتفاع
level U مسطح کردن
level U یک دست
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U مسطح
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U یک نواخت
level U تراز کردن تراز
level U همسطح کردن
level U موزون هدف گیری
level U مسطح شدن
level U نشانه گرفتن
level U رده
level U پایه
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U مستقیم
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U تراز بنایی
level U هم پایه
level U هم تراز
level to U تراز کردن
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level U تراز
level U سطح
level U میزان
level U سطح برابر
level U هموار
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level U الت ترازگیری
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
price level U سطح قیمت
protection level U سطح حفافت
speed level U مرحله سرعت
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
tilting level U تراز حباب دار
reorder level U سطح سفارش مجدد
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
maintenance level U سطح تثبیت
rotational level U تراز چرخشی
speed level U سطح سرعت
skill level U پایه مهارت
power level U تراز توان
mean sea level U میانگین سطح دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
operating level U سطح فعالیت
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level U سطح روغن
nesting level U سطح لانهای
multi level U چند سطحی
n level logic U منطق N سطحی
pezometeric level U سطح پیزومتری
optimal level U سطح بهینه
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
one level memory U حافظه یک سطحی
nesting level U سطح تو در تویی
nesting level U سطح اشیانهای
top-level U بلند پایه
builder level U تراز بنایی
level-headed U متعادل
level-headed U ترازخوی
level-headed U راستبین
level-headed U معقول
white level U تراز سفید
water level U سطح اب
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U تراز اب
level-headed U معقولانه
split-level U چند سطحی
spirit level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
upper level U سطحبالایی
lower level U سطحپائینی
alidade level U دستگاهسمتنما
top-level U کهبدان
top-level U افراد عالیرتبه
top-level U توسط افراد عالیرتبه
split-level U سه نیم اشکوبی
wage level U سطح مزد
voltage level U سطح فشارالکتریکی
voltage level U سطح ولتاژ
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
storage level U تراز خزانه
stock level U سطح ذخیره انبار
stock level U سطح انبار
Recent search history Forum search
1I am here to assess your level of functioning
0o level
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com